امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

*

زردی امیر علی

1391/4/28 17:13
نویسنده : مامان پری
231 بازدید
اشتراک گذاری

از موقعی که وبلاگ رو باز کردیم سرمون بشدت مشغول بود.به همین خاطر نتونستیم مطلبی رو اضافه کنیم.

میخوام به ترتیب پیش بیام از بدو تولد پسر کوچولوم.پسر نانازی مامان خیلی ضعیف بود وقتی بدنیا اومد.آخه یه مقدار هم زودتر بدنیا اومد.برا همین حدود ٦-٥روز زیر دستگاه تو بیمارستان بستری بود.تو این مدت من و باباش و مامان بزرگ و بابابزرگش خیلی سختی کشیدیم .پسرکوچولوم بیشتر از همه اذیت میشد.به خاطر ضعیفیش نمیتونست شیر بخوره هر کاریش کردیم نتونست .چند بار پرستارها با سرنگ بهش سرم قندی میدادند.ولی بعد طبق تشخیص دکترش بهش سرم زدن و شیر هم نباید میخورد.تو این مدت وزنش ٤٠٠ گرم اومد پایین.چند روز آخر بستر بودنش زردی هم به مشکش اضافه شد.زندگیم زردیش اول ١٢ بود.براش لامپ گذاشتن ولی روز بعدش به جای کم شدن زیاد شده بود و رسیده بود به ١٤.دکترها اسرار داشتن باز هم بمونه.ولی من وقتی دیدم هر چی میمونه وضعیتش خوب نمیشه بشتر هم با آمپول زدن دست و پای زندگیمو اذیت میکنن اسرار کردم تا بابایش هم راضی شد که بیاریمش خونه زیر دستگاه باشه.بعد از اینکه آوردیمش خونه مامانم حمومش کرد آخه من میترسیدم و بلد هم نبودم زیاد.جیگرم یخورده بهتر شد.دستگاه آوردیم تو خونه براش گذاشتیم و امیرجونی واینمیساد و همش گریه میکرد.بلاخره بهر نحوی بود نگه داشتیمش ولی زردیش ١٦ شد.دوباره بردیمش دکتر بازم بستریش کردن. ایندفعه داخل دستگاه های دوار گذاشتنش تا زردیش طی ٢شب شد ٨ و دکتر جیگرمو مرخص کرد.ولی خیلی سخت بود ١٠ روز اول بدیا اومدن جیکرم

اینم یه عکس از جیکرم وقتی تو خونه بستر بود

جیگرم زیر دستگاه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به * می باشد