واکسن پسر مامان
سلام به همه
پسر گله مامان انقد وقتمو پر کرده که اصلا وقت نمیکنم وبلاگش رو آپ کنم.قربونش برم
٤روز پیش پسر گل مامان واکسن داشت بردمش بهداشت با عمه جونش تا واکسنش ر بزنیم.من که دلم نمیومد صدای گریش رو بشنوم محمد (پسر عمه)رو بغل کردم اومدم بیرون ولی قبلش یه آیتالکرسی خوندم و فوت کردم به گل مامان تا درده کمتری داشته باشه.اولش زندگیم می خندید.ولی بعدش که صدای گریشو فهمیدم اعصابم خورد شد.آخه اصلا نمیتونم ببینم داره گریه میکنه.فدای صدای نازش بشم.ولی خیلی براش ناراحت شدم.گل مامان اذیت شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی